امید به زندگی در بیماران

امید به زندگی در بیماران

امید به زندگی در بیماران

امید به زندگی در بیماران کیفیت زندگی آن ها را بهبود می بخشد، ادامه ی زندگی برایشان بهتر می شود و امید به بهبودی آن ها بالاتر می رود.

امید به زندگی در بیماران موضوعی است که در این مقاله به آن پرداخته ایم که نداشتنش حالشان را بد می کند و داشتنش به آن ها روحیه می دهد.

امید داشتن  آن چیزی که باعث می شود ادامه دهیم، آن چیزی که زمانی که شکست می خوریم یا احساس ناکامی می کنیم ما را از زمین بلند می کند، آن چیزی که در لحظات تلخ به ما گوش زد می کند که پایان شب سیه سپید است و نداشتنش زندگی ما را به یک مرگ تدریجی تبدیل می کند.

"<yoastmark

امید به زندگی در بیماران است که به شکست ها و رنج های آن ها معنا می دهد.

ما در واقع از امید تغذیه می کنیم تا بتوانیم زمان های سخت را تاب بیاوریم و از احساس درماندگی و فلاکت عبور کنیم اما این امید که این همه از آن تغذیه می کنیم، این همه برایش خاصیت قائل هستیم واقعا چیست؟ کجاست و چه طور می توان آن را تقویت کرد؟ چه چیزهایی امید نیستند ولی ما تصور می کنیم که امید هستند؟ جایگاه امید کجاست؟ جایگاه نا امیدی کجاست؟ آیا امید صرفا مثل غم و شادی یک احساس است؟ و چگونه می توانیم نا امیدی را به امید تبدیل کنیم؟ چه زمان هایی داشتن امید خودش آسیب رسان است؟ و آیا اصلا همیشه امید سالم و پیش برنده است یا گاهی هم بازدارنده است؟ اصلا ما چیزی به عنوان نا امیدی سالم داریم یا همیشه نا امیدی، نا سالم است؟

بیاییم از ابتدا روشن کنیم که امید چیزی فراتر از یک احساس است؛ یک احساسی مانند غم، شادی، درماندگی، سر خوردگی و….

امید یک حالت و وضعیت ذهنی است که اگر در آن حالت و وضعیت ذهنی قرار بگیرید احساس هایی خواهید داشت، رویکرد هایی خواهید داشت، ادراکاتی خواهید داشت و دنیا را به گونه ی خاصی خواهید دید.

بیایید از ابهام بیرون بیاییم و تعریف واضح از امید کنیم:

امید یعنی انتظار خیر! و انتظار خیر داشتن یک حالت ذهنی است، حالت ذهنی مانند کسی که در یک تونل تاریک است و نوری را در آن انتها می بیند.

"<yoastmark

امید داشتن یعنی درک و فهم این نکته که بالاخره تاریکی به پایان می رسد و به نور می رسیم از این رو احساس گشایش در فرد امیدوار ایجاد می شود اما طبعا امید هم سالم و ناسالم دارد؛ چگونه امیدی سالم و چگونه امیدی ناسالم است؟

امید به زندگی در بیماران زمانی که  با مسئولیت  همراه شود سالم است و زمانی که آمیخته و بی مسئولیتی شود سالم نیست و می تواند حتی مخرب باشد.

مثالی که ما در مورد سخنان خود با بیماران و مراجعین می زنیم این است که ما می توانیم به بیماران بگوییم تو می توانی خوب شوی یا می توانیم بگوییم تو خوب خواهی شد وباور کنید که فاصله ی این دو جمله از زمین تا آسمان است، تو می توانی خوب شوی پیام مسئولیت است و نوید خوب شدن هم در آن هست اشاره به یک حرکت دارد، حرکتی که باید توسط خود فرد انجام شود و ذهن فرد را به فعالیت وا می دارد که بپرسد چگونه؟ از چه راهی؟ اما جمله ی دوم مثل یک گذاره ی خبری می ماند و در فرد مسئولیت ایجاد می کند و نه مسیری را برایش مشخص می کند و نه پرسشی را برانگیخته می کند فقط آن را متوقع می کند، توقعی که توسط من درمانگر الزاما قابل انجام نیست، من صرفا می توانم کاری را که از دستم بر می آید انجام دهم و هیچ درمانگری نمی تواند نتیجه یاقداماتش را کنترل کند برای اینکه نتیجه ی اقدامات دست ما نیست.

نتیجه ی اقدامات دست خداوند است بنابراین ابراز جمله ی تو خوب خواهی شد از سوی یک پزشک یا یک درمانگر یک اقدام غیر منطقی و آسیب زا است درست است که موقتا روحیه ی فرد را خوب می کند اما در دراز مدت ناسالم است.

"<yoastmark

اگر می خواهیم به شکل اول شکل سالم امید دهیم بهتر است که در ذهن خود مدل هایی از توفیق و موفقیت را داشته باشیم تا بتوانیم آن الگوها را به فرد ارائه کنیم و از آن بخواهیم مثل آن ها حرکت کند اما حتی زمانی که الگو و نمونه ای وجود ندارد حتما باید این را به ذهن خود بسپاریم که شاید ما با اولین مورد موفقیت رو به رو هستیم، همیشه موفقیت از جایی آغاز می شود و از فردی آغاز می شود که می تواند الگو باشد. شاید این فردی که پیش روی من است همان اولین نفری باشد که قرار است برای دیگران الگو باشد.

آقای برنی سیگل کتاب عشق درمان معجزه را نوشتند، در کلینیک حراجی خود در آمریکا یک گروهی دارند به اسم گروه مبتلایان به سرطان استثنایی، یعنی به آن ها اعلام می کند که همه ی شما قرار است استثنایی باشید، همه ی شما قرار است الگو باشید و به این صورت امید را منتشر می کند و از بیمارانش می خواهد که به خودشان مثل موجودات استثنایی نگاه کنند، موجوداتی که قرار نیست مطابق مسیری که آمار به آن ها می دهد حرکت کند ممکن است که خیلی سریع تر بهبود پیدا کنند یا از وضعیت های خیلی مهلک خودشان را نجات دهند.

نوعی دیگر از امید ناسالم امید واهی است یعنی امیدی که هیچ شواهدی برای اجرایی شدن ندارد.

مشکل عمده ی ما با امید واهی نداشتن شواهد نیست بلکه مشکل عمده ی ما با امید واهی سرخوردگی بعد از شکست آن امید است. زمانی که ما به فردی امید واهی می دهیم او به آن تصویری که به او می گوییم نخواهد رسید و بعد میفتد به ورته نا امیدی و آن موقع آسیب می بیند و به راحتی نمی شود این آسیب را مدیریت کرد.

"<yoastmark

اجازه دهید مقداری هم در مورد نا امیدی سالم و ناسالم صحبت کنیم، زمانی که ما یک شیوه ی نا کارآمد را مکررا برای حل مسئله ای پیش گرفتیم یا مداوم از یک مسیر نادرست حرکت کردیم و هر بار نتوانستیم به مقصد برسیم یا دچار آسیب دیدگی شدیم زمان نا امیدی سالم برای ما فرارسیده است، بالاخره باید از آن مسیر نا سالمی که داریم طی می کنیم قطع امید کنیم بارها ما شاهد زندگی زنانی هستیم که شوهر های معتادشان را بدون آن که آن شوهر ها واقعا بخوانند ترک کنند بارها و بارها به کمپ های ترک اعتیاد بردند، پنج بار ده بار پانزده بار و هر بار آن فرد موقتا ترک کرده بعد از مدت خیلی کوتاهی دوباره به اعتیاد برگشته است نکته ی خیلی ظریفی که این جاست این است که ما هرگز به آن خانم نمی گوییم که از ترک اعتیاد همسرش قطع امید کند بلکه این اقدام سالم است که این خانم از این که همسرش بدون اینکه خودش بخواهد بتواند اعتیاد را ترک کند باید قطع امید کنیم هیچ وقت کسی بدون این که خودش بخواهد نمی تواند عوض شود چه برسد به این که اعتیادش را ترک کند، این جاست که نا امیدی سالم ترین اقدام و مهارت ذهنی سالمی است که ما را به سمت راه حل های درست هدایت می کند و اما نا امیدی ناسالم که فکر می کنم برای همه مشخص باشد، شرایط ذهنی سلب مسئولیت از خود، خمودگی، افت انرژی روانی و پذیرش شکست و ناکامی است.

نا امیدی به شدت شبیه به واکنش سوگ است وما مفصل راجب به واکنش سوگ با شما صحبت خواهیم کرد.

جهت مشاوره ، هماهنگی کلاس و برگزاری سمینار با شماره تلفن 02144023001 در ارتباط باشید.   
قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.