گروه های حمایتی شامل موسسات خیریه، سازمان های دولتی و مردم نهاد و…. است و هدف از تشکیل آن ها کمک به بیماران و مراقبین آن ها است.
گروه های حمایتی مبحثی است که در ادامه ی مقاله ی قبلی (شرکت در گروه های حمایتی) به آن می پردازیم.
در گفتار اول ما معنا و اصول حمایت اجتماعی را برای شما مورد بحث قرار دادیم و به نکات مختصری در مورد حمایت اجتماعی اشاره کردیم. امروز می خواهیم بیشتر به بحث گروه های حمایتی بپردازیم.
گفتیم که موسسات خیریه و سازمان های دولتی و مردم نهاد به ایجاد و تشکیل گروه های حمایتی از افرادی که با هم دارای یک مشکل هستند می پردازند یکی از این گروه های هدف، گروه حمایتی متشکل از مراقبین است معمولا باید یک همگونی در گروه حمایتی وجود داشته باشد اگر شما افراد را صرف نظر از فرهنگ و شرایط سنی و موقعیتی و اجتماعی صرفا به دلیل اینکه مراقب هستند در یک گروه حمایتی قرار دهید این گروه نا همگون خواهد بود و نمی تواند به خوبی عمل کند و نهایت عملکرد یک گروه حمایتی چیست؟ این که افرادی که در این گروه مشارکت دارند احساس حمایت می کنند اما شما اغلب از کسانی که همگونی آن ها با شما اندازه ای کمتر است نمی توانید حمایت دریافت کنید. جنسیت، سن، تحصیلات و فرهنگ اجتماعی از عواملی هستند که باید در ایجاد و تشکیل گروه های حمایتی رعایت شوند علاوه بر مشکل محوری که فرد مورد مراقبت دارد مثلا شما نمی توانید یک مادری را که دارد از یک فرزند مبتلا به اوتیسم مراقبت می کند در کنار فردی قرار دهید که ممکن است در همان سن و سال یا همان فرهنگ باشد یا همان جنسیت باشد اما در حال مراقبت از یک پدر مبتلا به آلزایمر است درست است که این دو فرد می توانند کمک های کلی به هم کنند اما زمانی که به مدل های عملکرد می رسیم مدل های عملکرد در این دو حوزه کاملا با هم متفاوت هستند، دغدغه ها و مسئله ها با هم فرق می کنند، موضوع گروه حمایتی فقط بالا بردن روحیه نیست موضوع گروه حمایتی سهیم شدن در مدل های موفقیت است همان طور که در گفتار اول بیان کردم.
گروه های حمایتی
من در گفتار اول به وابسته شدن به گروه های حمایتی هم اشاره کردم و مقداری راجب آن صحبت کردم، به یاد داشته باشیم خیلی از حرکت های اجتماعی خصوصا ما به جایی می رسیم که هدف اولیه ی ما نقض می شود یعنی ما ورود یک گروه حمایتی شدیم تا احساس حمایت کنیم اما اتفاقی که برای ما نمی افتد احساس حمایت است و زمانی که وابسته می شویم ترس جای احساس حمایت را می گیرد.
یک قواعد و قوانینی باید بر گروه های حمایتی حاکم باشد، قوانین و قواعدی که باید به سختی روی رعایتشان پافشاری کرد.
گروه های حمایتی
بالاخره هر مجموعه ای از انسان هایی که گرد هم می آیند نیاز به نوعی نظم و انضباط دارد اما وقتی راجب به گروه حمایتی صحبت می کنیم در مورد افرادی داریم حرف می زنیم که نیاز به حمایت دارند و در گروه مشارکت کردند پس آسیب پذیری های خودشان را هم دارند و برای اینکه افراد احساس امنیت و آرامش کنند و بتوانند حمایت را دریافت کنند باید یک سری قوانینی حاکم بر گروه باشند مثل قانون راز داری، مثل قانون قضاوت نکردن،مثل قوانینی که بر مناسبات افراد در گروه های خصوصا مختلط حاکمیت دارند و گذاشته نشدن و رعایت نکردن این قوانین واقعا می تواند به افراد آسیب بزند به گونه ای که برخی از افراد آرزو می کنند که ای کاش وارد آن گروه حمایتی نشده بودند. در گروه هایی که نقش و حضور متخصص در آن گروه ها کمرنگ است خصوصا این قوانین هستند که می توانند قوام و دوام و سلامتی در آن گروه را حفظ کنند، ما نمی توانیم هم نقش یک متخصص را در گروه حذف کنیم هم حضور یک متخصص را حذف کنیم و هم قوانینی را که می گذاریم به درستی و با قدرت اجرا نکنیم در این صورت قطعا به اهداف گروه و به افراد گروه آسیب زده می شود.
بالاخره آدم ها از فرهنگ شخصی و اجتماعی خودشان دور نیستند مسائل خود را وارد گروه می کنند و آن گروه باید این قابلیت را داشته باشد که بتواند با وجود افرادی که با فرهنگ های مختلف هستند عملکرد خودش را حفظ کند و به سوی هدفش حرکت کند.
گروه های حمایتی
گروه های حمایتی کلاس درس نیستند البته ممکن است یک گروهی یک زمانی فردی را بیاورد که به آن آموزش دهد، به آن درس دهد اما گروه های حمایت ی کلاس درس نیستند مکان ها و فضاهایی هستند که افراد در آن جا با قلبشان با هم ارتباط برقرار می کنند و به هم عشق می دهند تا احساس حمایت داشته باشند و در این جا باز به یک آسیب پذیری دیگر برخورد می کنیم، آدم ها آیا بلد هستند که به طور سالمی به هم عشق بدهند و عشق را دریافت کنند؟ این است که به همه ی شرکت کنندگان در گروه های حمایتی توصیه می کنیم که همدلی سالم را بیاموزند و آن را در گروه تمرین کنند. کسانی که در گروه های حمایتی نظارت می کنند همیشه باید متوجه فرآیندهای ناسالم مثل بهره کشی از افراد گروه باشند همان طور که در جامعه عمومی دیده می شود در گروه حمایتی هم ممکن است افرادی که قاطعیت لازم و توان نه گفتن را ندارند مورد استثمار قرار بگیرند و از آن ها بهره کشی شود.
بله به نظر من هر گروه حمایتی باید نظارت شود و باید تیم نظارتی داشته باشد.
تیم نظارتی بر فعالیت گروه و تک تک افراد گروه و استراتژی ها و موضوع رسیدن گروه به اهدافش نظارت می کند، به رعایت قوانین نظارت می کند و اگر گروهی دارد به سمت انحرافی می رود آن انحراف را تصحیح می کند، طبعا این تیم نظارت از افراد متخصص تشکیل شده، کسانی که همدلی را خوب می شناسند و به فرآیند های گروهی آشنا هستند.
گروه های حمایتی
گروه های حمایتی حتما باید با محوریت مثبت شکل بگیرند مثلا ما به یک گروه حمایتی که از افراد بیمار تشکیل شده است نمی گوییم گروه بیماران می توانیم بگوییم گروه طالبان بهبودی، گروه رهروان سلامتی.
چرا این مطلب این قدر مهم است به دلیل این که افراد فکر نکنند که بیماری است که آن ها را مرتبط با گروه نگه می دارد بلکه در این اندیشه باشند که قصد آن ها برای سلامتی و رهرو سلامتی بودن آن ها است که آن ها را در داخل گروه نگه می دارد. گروه های حمایتی نباید بدون هدف و راهبرد خاص تشکیل شوند هر گروه حمایتی باید هدف و راهبرد داشته باشد اگرنه بعد از مدتی به انحراف می رود و نقش اولیه آن فراموش می شود.
من به نوبه ی خودم واقعا امیدوارم که گروه های حمایتی سالم برای همه ی افرادی که نیاز به حمایت اجتماعی از طریق گروه حمایتی دارند تشکیل شوند.
گروه های حمایتی
