داشتن هدف در زندگی

داشتن هدف در زندگی

داشتن هدف در زندگی

داشتن هدف در زندگی فقط معطوف به آینده نیست بلکه ما می توانیم برای هر لحظه از زندگی خود هدف گذاری کنیم.

داشتن هدف در زندگی باعث می شود که افراد از افسردگی و روزمرگی شدن زندگیشان دور شوند و به موفقیت های بیشتری دست پیدا کنند.

امروز می خواهیم در مورد هدفمندی صحبت کنیم.

بی هدف بودن یکی از مشکلات زندگی انسان امروز است، انسانی که در مشغولیت های روزمره غرق می شود حتی تا اندازه ای که فراموش می کند چرا آن مشغولیت ها را انتخاب کرده است.

بسیاری از ما در فرآیند تربیت خود یاد نمی گیریم که چگونه انسان های هدفمندی باشیم، هدف می تواند وجود ما را سامان دهی کند، هدف می تواند به اعمال و انتخاب های ما در زندگی معنا دهد، داشتن هدف می تواند ما را از سرگشتگی و سرگردانی بین انتخاب های مختلف نجات دهد.

داشتن هدف در زندگی

داشتن هدف در زندگی

داشتن هدف ما را متعهد می کند و باعث می شود بتوانیم قابل اعتماد باشیم برای خودمان و برای دیگران.

داشتن هدف باعث می شود که ما بتوانیم در صرف انرژی ، وقت و استعدادهای خود صرفه جویی کنیم و آن ها را با بازده و راندمان بالا به کار ببندیم. داشتن هدف باعث می شود که ما بتوانیم واقعا از پیروزی های خود و از کام یابی های خود و از پیشرفت های خود لذت ببریم و خط محوری به ما می دهد که بتوانیم خودمان را با قبل خودمان مقایسه کنیم و بفهمیم پیشرفت کرده ایم یا پس رفت.

اما هدفمند شدن به این سادگی ها نیست، هدفمند شدن به درجه ای از شناخت ما نسبت به خودمان نیاز دارد به بیان دیگر ما باید اهدافی را متناسب با درونیات و با وجود خودمان تعریف کنیم و به سمت آن ها برویم حتی اگر اهدافی کلی مثل پیشرفت تحصیلی برای ما تعریف می شود باید آن را به جنس خودمان در بیاوریم وگرنه حتی دستیابی به آن اهداف برای ما لذت چندانی در برنخواهد داشت یعنی احساس خواهیم کرد که بهای سنگینی را برای رسیدن به اهداف خود پرداخت کرده ایم. اغلب جاه طلبی هایی که به ما آموخته می شوند و درون آن ها حاوی پیام به هر قیمتی هستند به ما این احساس پر هزینه بودن را می دهند.

داشتن هدف در زندگی

داشتن هدف در زندگی

توفیق اجتماعی البته دلچسب و خواستنی است اما به شیوه های مختلف دست یافتنی است.

اگر ما واقعا اشتیاق های درونی خود را کشف کنیم متوجه می شویم که برای رسیدن به توفیق های اجتماعی واقعی مجبور نیستیم که از خویشتن حقیقی خود صرف نظر کنیم. زمانی توفیق اجتماعی شامل این بود که افراد مهندس یا دکتر شوند در حال حاضر البته اوضاع مقداری فرق کرده است و توفیق اجتماعی بیشتر با کسب مال و ثروت تعریف می شود اما آیا افراد به این توفیق های اجتماعی تولید شده دست پیدا می کنند واقعا احساس خرسندی، آرامش و اغنای درونی دارند؟

ممکن است که داشته باشند اما الزاما این چنین نیست در صحبت با اکثر افرادی که مشکل هدفمندی دارند و واقعا بی هدف زندگی می کنند متوجه می شویم که بسیاری از آن ها از فهمیده نشدن خودشان شکایت می کنند، از دیده نشدن، از اینکه خود ابرازی آن ها زمانی که داشتن به طور اولیه استعداد هایشان را بروز می دادند چگونه سرکوب شده  و از این که والدین آن ها چگونه خواستند به سمت اهدافی هدایت کنند که در واقع اهداف خودشان بوده اند.

داشتن هدف در زندگی

داشتن هدف در زندگی

 

اکثر افرادی که دچار مشکل هدفمندی هستند افرادی ناراضی هستند اما بالاخره زمانی فرا می رسد که ما باید این احساس های نا رضایتمندی، سرکوب شدگی و  سرخودگی خود را کنار بگذاریم و از آن ها عبور کنیم و مسئولانه زندگی خود را بسازیم این جاست که باید شروع کنیم به مشاهده ی عمیق خودمان که چه چیزهایی ما را با اشتیاق می آورند، چه چیزهایی قلب ما را به تپش می آورند، چه چیزهایی این احساس را به ما می دهند که زندگی ما معنا دارد، چه چیزهایی به ما لذت عمیق می دهند و چه چیزهایی ما را مجذوب خودشان می کنند؛ هدف ما باید در راستای دستیابی به این چیزها شکل بگیرد.

من در مبحث اصول مراقبت سالم گفتم که اصل دوم این است که ما برای مراقبت هدفی معنوی داشته باشیم.

وقتی در مورد هدف معنوی صحبت می کنیم به چیزی فراتر از فردیت خود اشاره می کنیم و هدف خود را والاتر از زندگی شخصی خود قرار می دهیم.

هدف معنوی به برقراری ارتباط و دسترسی به حوزه ای مربوط می شود که فراتر از خودمان ادراکش می کنیم و داشتن هدف معنوی ما را از خودمان فراتر می برد اما به یاد داشته باشید که داشتن هدف معنوی در مراقبت در کنار مراقبت از خود معنا پیدا می کند و بخش مهمی از مراقبت از خود مربوط می شود به این که ما به خواسته ها و اهداف درونی دیگرمان هم رسیدگی کنیم و خودمان را هم در راستای آن ها هم قرار دهیم. چیزهایی که خیلی اوقات به رشد شخصی ما در حوزه های تحصیل، شغل، عواطف، زندگی عاطفی و زندگی اجتماعی بر می گردد در این صورت ما می توانیم حرکت و زندگی فردی و فرا فردی خود را با هم داشته باشیم و با هم هماهنگشان کنیم، بیاییم یک مقدار دقیق تر به ساختار هدف توجه کنیم.

خیلی از اوقات وقتی ما در مورد هدف صحبت می کنیم ذهنیت ما معطوف به آینده می شود اما هدف فقط چیزی مربوط به آینده نیست ما می توانیم در هر لحظه هدف گذاری کنیم که چگونه زندگی کنیم مثلا هدف من این است که کارهای رومزه ی خودم را با آرامش، اشتیاق و شادی انجام دهم، این خودش یک هدف است در کنار هدفی که کارهای روز مره ام در راستای آن شکل و جهت می گیرند تا در یک زمانی که مد نظرم هست به یک درجه ای از توفیق برسم.

داشتن هدف در زندگی

داشتن هدف در زندگی

 

گاهی اوقات ما چنان هدف گذاری می کنیم که نرسیدن به آن هدف در حال حاضر ما را دچار اضطراب می کند در این صورت ما می گوییم عوض اینکه هدف به ما خدمت کند ما داریم به هدف خدمت می کنیم، در عوض این که ما به هدف خود فرمان روایی کنیم هدف دارد به ما فرمان روایی می کند در حالی که قصد اولیه ما از تعیین هدف این بوده که به خودمان کمک کنیم، بتوانیم سازمان یافته تر زندگی کنیم و با زندگی سازمان یافته تر احساس آرامش، امنیت و شادی و اشتیاق بیشتری داشته باشیم..

در مورد تعیین هدف و ساختار چگونگی سامان دهی شدن ما بر اساس هدف هایمان در گفتار بعدی بیشتر سخن خواهیم گفت.

داشتن هدف در زندگی

داشتن هدف در زندگی

جهت مشاوره ، هماهنگی کلاس و برگزاری سمینار با شماره تلفن 02144023001 در ارتباط باشید.   
قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.