آسیب دیدگی عاطفی و به منظور بهبود از این آسیب دیدگی ما باید پیش از عمل کردن، دنیای ذهنی و درونی خودمان را آماده کنیم به همین دلیل ابتدا باید تصمیم بگیریم که دیگر به روش های قبلی ادامه ندهیم.
آسیب دیدگی عاطفی و بهبودی از این شرایط موضوعی است که در اینجا به آن پرداخته ایم
من دکتر بیژن نوذری هستم مشاور شما در وب سایت yaresevom.com
امروز می خواهیم گفتار دیگری داشته باشیم در مورد آغاز دوباره. اتفاقی که پس از ضربه های عاطفی زندگی خود مانند دل شکستگی یا طلاق یا رویدادی شبیه به این ناگزیر هستیم وارد آن شویم و اگر کسی در چنین شرایطی قرار گرفته باشد ما به عنوان مراقب نیاز است که با او همراه باشیم پس باید این مکانیزم ها، ساز و کار ها و راهکار ها را بشناسیم.
آسیب دیدگی عاطفی
ما در گفتار قبل در مورد رابطه ی آسیب زا صحبت کردیم و اینکه نشانه های یک رابطه ی آسیب زا چه چیزی می تواند باشد.
گفتیم متاسفانه ما انسان ها در روابط خود به هم آسیب می زنیم و خیلی از اوقات اصلا متوجه آسیب زدن به دیگران نیستیم و اکثر ما از اینکه ممکن است یک نفر توسط ما آسیب ببیند اغلب سرسری می گذریم یا به آن بی تفاوت هستیم، البته واقعیت زندگی انسان این است که هر کسی مسئول انتخاب های خودش است همیشه من به مراجعان خود این را می گویم که فرض کنیم که همه ی دنیا دست به یکی کردند تا شما را به شرایطی بکشانند تا احساس بدبختی کنید اما در حال حاضر مسئول خوشبخت کردن خود، خودتان هستید البته باید این را هم در نظر داشته باشیم که احساس بدبختی و احساس خوشبختی درک ما از شرایط موجود هستند.
خیلی از اوقات شرایطی است که شما در مورد آن شرایط می گویید که احتمالاً فردی که در این شرایط است خیلی بدبخت است اما او این احساس را ندارد یا یک فردی در شرایطی است که شما می گویید که آدمی که در چنین شرایطی است حتما خیلی خوشبخت است اما ممکن است که او احساس خوشبختی نداشته باشد.
در واقع از جنبه ی فنی می توانیم بگوییم که احساس بدبختی و احساس خوشبختی حالت ها و وضعیت های ذهنی هستند نه شرایط.
این فاصله بین رفاه که کلمه ای است مربوط به شرایط و خوشبختی که کلمه ای است مربوط به حالت ذهنی و درونی ما را مشخص می کند ممکن است ما در شرایطی رفاه داشته باشیم اما خوشبخت نباشیم.
بنا بود که امروز در مورد راه های عبور از آسیب در این گفتار برای شما صحبت کنیم، ما با درک اینکه خوشبختی و بدبختی حالت های ذهنی هستند در واقع می خواهیم در درون خودمان تغییرات اساسی ایجاد کنیم.
شرط نخست این است که از یک روش و انتظارات و رویکرد نا کارآمد که ناکار آمدی آن به اثبات رسیده عملاً نا امید بشویم و دست برداریم از روشی که به ما آسیب می زند ذهن خودمان را رها کنیم و تصمیم بگیریم که رو بیاوریم به یک روش درست.
می توانیم بگوییم که مهم ترین گام در تغییر ما و رفع آسیب های ما است می توانیم بگوییم به نوعی نا امیدی سالم از رویکردها و شیوه هایی که برای ما پاسخ نداده اند همیشه ما را به سمت بدتر شدن اوضاع کشاندند به یاد بیاورید که ما در مورد معیارهای آسیب زا صحبت کردیم، آن معیارها نشان می دهند که داریم مسیر را اشتباه می رویم و باید مسیر خودمان را تغییر دهیم.
آسیب دیدگی عاطفی
اشتباه نکنید این به معنی نیست که ما به طور کامل از آن رفتار دست برداشته ایم.
صرفاً به معنی تصمیم برای تغییر کردن است مثل اینکه بگوییم کسی که مدام سیگار می کشد و یا معتاد به سیگار است اولین گامش این است که درونی بخواهد که از سیگار خلاص شود و بفهمد که این عادت وابستگی یا اعتیاد برای او اسارت است یک جوری معنی آن این است که ما نسبت به خطا بودن آن عمل ذهن آگاه یا Mindful می شویم ممکن است در آن لحظه نتوانیم از آن دست برداریم اما یک نا کارآمدی از حالت ذهن ناآگاهانه که ما متوجه آن نبودیم و زیر سطح خودآگاهی ما داشته عمل می کرده الآن می آید به سطح خودآگاهی ما و داریم متوجه آن می شویم پس گام اول نا امیدی سالم از روش نا کارآمد است.
گام دوم مطالعه کردن و پیدا کردن روش هایی برای یک عملکرد کارآمد و سالم ونتیجه بخش است.
آسیب دیدگی عاطفی
نکته ی مهم اینجاست که در این مراحل اول و دوم ما عملاً کاری انجام نمی دهیم بلکه فقط داریم خودمان را ذهن آگاه می کنیم، داریم خودمان را متوجه می کینم، هیچ انتظاری نیست که در این دو مرحله ما یک تغییر عملی ایجاد کرده باشیم و اگر پیش از اینکه ما به آن ذهن آگاهی و به آن دانش و موقعیت ذهنی لازم برای تغییر برسیم حتی در این زمان ها اقدام برای تغییر دادن عملی می تواند زودرس باشد و ما را به نتیجه نرساند چون هنوز نا پخته است.
به روش های کار آمد فکر کردن یعنی به گونه ای به یک تعادل اندیشیدن.
مهم ترین نکته این است که وقتی ما به تعادل می اندیشیم به اصولی می اندیشیم که تعادل ما بر آن اصول بنا شده، به ارزش هایی می اندیشیم که ما را متعادل می کنند، ما را محکم می کنند و ما را حفظ می کنند، پس عوض اینکه ما در این مرحله ی دوم این در و آن در بزنیم که پراکندگی ذهنی پیدا کنیم به طور مشخص باید در مورد اصول و ارزش های پایه ای رابطه دوباره خودمان را آگاه کنیم و آموزش دهیم نه فقط راجب اصول و ارزش های رابطه بلکه در مرحله ی دوم ما باید ارزش های درونی خودمان را هم بازیابی کنیم مثل داشتن حق ذاتی برای حیات، داشتن حق ذاتی برای رشد، برای پذیرفته شدن، داشتن حق ذاتی برای یک زندگی شرافتمندانه، مفید، عادلانه، با معنا و عاشقانه؛ به یاد آوردن ارزش هایی مثل عدالت، مثل صداقت، مثل همدلی، یگانگی، احترام به انتخاب و شعور و اراده، یادآوری کردن اینکه چه چیزهایی در زندگی ما گذرا هستند و چه چیزهایی ماندگار هستند، چه چیزهایی از عمق ما را تغذیه می کنند و چه چیزهایی گذرا و سطحی هستند.
آسیب دیدگی عاطفی
باید به یاد داشته باشیم که ارزش ها و اصول با معنا، عمیق و حقیقی هستند که طناب های نجات ما هستند اگر مدعی باور الهی هستیم خداوند را به یاد بیاوریم فارغ از شعار و ارزش های مرتبط با حضور و وجود خداوند را در خودمان بازیابی کنیم خیلی از اوقات ما جوری زندگی می کنیم انگار یادمان می رود که خداوندی هست.در گفتار بعدی به مبحث بهبودی از روابط آسیب زا و آغاز دوباره ادامه خواهیم داد.
آسیب دیدگی عاطفی
