بخشش خود و دیگران در شکست عاطفی

بخشش

بخشش

بخشش به این معناست که ما خودمان را از زندان مشترک با افرادی که به ما آسیب رسانده اند آزاد می کنیم البته بخشش با گذشت کردن و با نادیده گرفتن متفاوت است.

بخشش در اصل کلید نجات ما از آسیب دیدگی های عاطفی است.

من دکتر بیژن نوذری هستم مشاور شما در وب سایت yaresevom.com

ما گفتارهایی را در مورد بهبودی از آسیب های عاطفی برای شما بازگو کردیم.

بهبودی از آسیب عاطفی یعنی بازگشت به سوی احساس ارزشمندی، بازگشت به سوی شادمانی، بازگشت به سوی نور، بازگشت به سوی توان اعتماد کردن، در مورد مکانیزم و راهکار عملی آن صحبت کردیم اما یک محتوایی به وجود دارد تا زمانی که محقق نشود ما عملاً هنوز از آسیب خارج نشده ایم و آن بخشایش است.

بخشش

بخشش

شاید بسیاری از شما در حال حاضر با آغاز این مبحث در دل خودتان بگویید من که بسیار بخشیدم اما هرگز به نتیجه نرسیده ام پس چنین چیز که گفته می شود:

که بخشایش کلید نهایی التیام عاطفی است.

بخشایش واقعا ما را از آسیب دیدگی هایی که در نتیجه ی بی مبالاتی خودمان و دیگران در حوزه ی عواطف متحمل شدیم نجات می دهد؛ بخشایش کلید آغاز مجدد است خصوصاً بخشایش خود. اما بخشایش با گذشت کردن متفاوت است و گذشت کردن هم با نادیده گرفتن تفاوت دارد.

ما در پایین ترین سطح برخورد با رویداد یا فردی که ما را ناراحت می کند ممکن است آن رویداد یا آن فرد را نادیده بگیریم، یعنی دیگر به آن اهمیتی ندهیم؛ یک دوستی می گفت کسی که به من اجهاف یا ستمی کند برای من شفاف می شود و انگار پشت او را می بینم این خانم این مطلب را در مورد همکاری می گفت که در اداره بسیار او را آزار داده بود و می گفت آن چنان آن فرد برایش شفاف شده که حتی متوجه حامله شدن او و تغییر اندامش در عرض ۹ ماه نشده بود و ناگهان می بیند که اطرافیانش می گویند که آن خانم زایمان کرده است این واقعا یعنی به شکلی قوی نادیده گرفتن.

بخشش

بخشش

نادیده گرفتن می تواند یک مقداری از آسیب دیدگی های ما کم کند.

اما اغلب آن زخم درون ما را التیام نمی دهد و در بیشتر اوقات یک اقدام قدرتمندانه هم نیست، اقدامی است که معمولا از روی ضعف انجام می شود و خیلی از اوقات به ضعف ما هم تعبیر می شود این کار عملا نه مجروحیت درونی ما را ترمیم می کند و نه مجروحیت ارتباطی ما را؛ فقط باعث می شود که ما مقداری از آسیب دیدگی دور بمانیم اما اغلب می بینیم که تعداد افرادی که ما مجبور هستیم ما آنها را نادیده بگیریم بیشتر و بیشتر می شوند یعنی انگار یک اختلال ارتباطی مدام دارد تکرار می شود که بعدا درباره ی این الگوهای تکراری بیشتر سخن خواهیم گفت.

گذشت کردن در واقع اقدامی است که ما اغلب برای رفع آن آسیب ارتباطی انجام می دهیم البته خیلی از اوقات به رفع آسیب هم منجر نمی شود.

گذشت کردن یعنی که من از احساس ستم یا اجهاف یا آسیبی که به خودم شده است و از بابتش خودم را محق می دانم که به یک نفری آسیب بزنم یا آن را نادیده بگیرم یا به نحوی آن را تنبیه کنم می گذرم یعنی تصمیم می گیرم که دیگر آن را تنبیه نکنم و از این چالش ارتباطی گذشت می کنم.

گفتم که این اقدام می تواند تا حدی کمک کننده باشد و برخی از آسیب ها را کم کند اما ما را به آن آرامش عمیق درونی نمی رساند چون در اصل ما یقه ی کسی را رها کردیم و یقه ی خودمان را یا یقه ی افراد دیگری را گرفتیم مثلا از دوستی آسیب دیدیم و تصمیم گرفتیم که نسبت به او گذشت کنیم اما مدام در ذهن، خودمان را بابت اینکه به او مجال و امکان دادیم که چنان رفتار آسیب زننده ای را ما کند سرزنش می کنیم و یقه ی خودمان را ول نمی کنیم.

بخشش

بخشش

در گذشت کردن احساس ما این است که هدیه ای را به فردی دادیم که لایقش نبوده، آن فرد لایق تنبیه بوده اما من حالا یا احساس می کنم حوصله ندارم یا از چالش و ستیز درونی یا بیرونی خسته شده ام یا به دلیلی تحت تاثیر یک سخنانی قرار گرفته ام و از تبیه او دست بر می دارم در حالی که او شایسته ی تنبیه است.

در اصل قضاوتم در مورد او تغییر نکرده است فقط یک رویداد ارتباطی برای کاهش آسیب اتفاق افتاده است.

باز خودش خوب است و گامی رو به جلو است اما کفایت نمی کند برای اینکه به ما آرامش دهد و ما را به التیام و آزاد شدن از آن آسیب برساند خیلی از اوقات گذشت ما بر مبنای یکسری توجیهات است که در درون خودمان به آنها باور نداریم مثلا می گوییم به من آسیب زد چون خودش در کودکی آسیب دیده بود در حالی که می دانیم این توجیه مناسبی برای آسیب دیدگی ما نیست در واقع فقط توجیه می کنیم تا شر قضیه را بکنیم.

اما بخشایش به نحوی رها کردن خودمان از تاریکی است که ما با فرد آسیب زننده با آن مشترک هستیم، بخشایش رهایی از آن الگوهای فکر و عمل مشترک است که موجب آسیب ما شده است، بخشایش یعنی آسیب زدن به خودمان را متوقف کردن در حالی که گذشت یعنی تمایل به آسیب زدن به فرد مقابل را متوقف کرده اند.

بازیابی احساس ارزشمندی بخش مهمی از بخشایش است.

 به همین دلیل ما برای بخشایش نیاز داریم که ذهنیت ها و رویکردهای خودمان را تغییر دهیم، واقعا به گونه ی دیگر به خودمان و فرد مقابل نگاه کنیم، با رویکرد مثبت به خودمان نگاه کنیم، خودمان را ارزشمند بدانیم و برای آزادی خودمان از بند های مشترک از کسانی که به هر دلیلی سهوی یا عمدی به ما آسیب می زنند از این آزادی حمایت کنیم و آن را بخواهیم.

بخشش

بخشش

واقعیت این است که هر اتفاقی برای ما می افتد ما هم درصدی در آن سهیم هستیم، به یاد داشته باشید هرگز حق را ۱۰۰ درصد و صفر درصد تقسیم نمی کنند، حق همیشه به صورت نسبی تقسیم می شود، مسئولیت هم همیشه به صورت نسبی تقسیم می شود.

مراحلی که در پیش گفتیم عملا مراحل بازگشت از آسیب زدن به خودمان است. انسانی که احساس ارزشمندی کند و بخواهد زندگی مفیدی داشته باشد عملاً وقتش را برای درگیر شدن در چالش های ناسالم و آسیب زای عاطفی تلف نمی کند.

یکی از تئوری های عدم بخشایش این است که ما نمی بخشیم چون احساس ارزشمندی به اندازه ی کافی نداریم تا بخواهیم آزاد باشیم.

نبخشیدن را بهانه ای کردیم برای اینکه به احساس کمبود ارزشمندی خود ادامه دهیم. می شود این را به زندانی تشبیه کرد که وقتی ما کسی را می بخشیم به طور کامل از زندان مشترک با او خارج می شویم اما زمانی که گذشت می کنیم هنوز در آن زندان مشترک هستیم و یقه ی او را رها کرده ایم و زمانی که او را نادیده مخی گیریم در اصل گوشه از لباسش گرفته ایم، خودمان را به آن وصل کرده ایم اما عمداً می خواهیم که این وصل و وجود او را نادیده بگیریم.

در مورد بخشایش باز با شما سخن خواهم گفت.

بخشش خود و دیگران در شکست عاطفی

ارزش بخشش خود و دیگران در شکست عاطفی

جهت مشاوره ، هماهنگی کلاس و برگزاری سمینار با شماره تلفن 02144023001 در ارتباط باشید.   
قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.