خودباوری نیرویی قدرتمند در درون هر یک از ماست. تاثیر خود باوری چیزی فراتر از ارزش ذاتی ای است که هر یک از ما هنگام ورود به این دنیا، با خود داریم.
خودباوری جرقه ای است که ما مربیان و درمان گران در مراجعین خود روشن می کنیم . این جرقه تنها راهی بسوی خودباوری است.
اگر خودباوری ارزش و معنای اصلی خود را از دست بدهد و در حد یک کلمه ی کوچه بازاری تنزل پیدا کند توسط کسانی که می خواهیم به آنها در رسیدن به خودباوری کمک کنیم جدی انگاشته نمی شود. در حالی که افراد زیادی هستند که بیش از هر چیز دیگر به خود باوری نیازدارند.
خودباوری
خودباوری آن چیزی است که در خور ماست برای زندگی و نیاز های آن.
بطور اختصاصی تر خودباوری شامل:
اعتماد بر توانایی های خویشتن برای اندیشیدن و مبارزه با چالشهای اساسی زندگی
باور داشتن بر حق خود مبنی بر شاد بودن احساس ارزشمند بودن.. شایستگی.. حقمان برای خورداری از نیاز ها و خواسته هایمان و لذت بردن از نتایج
تلاش هایمان.
دشواری های رشد خودباوری
والدین مشکلات زیادی را می توانند در راه رشد خودباوری کودک پدید آورند هنگامی که
* کودک را تمسخر کنند.
*به جای کودک افکارش را هدایت کنند یا اینکه احساسی را به او بدهند که ارزش و اهمیتی ندارد.
* با کودک طوری رفتار کنند که احساس خجالت کند.
*کودک را بی هیچ دلیلی بالا برند یا هیچ سیستم حمایتی برای او نداشته باشند یا اینکه قوانین عجیب و سختی را برای کودک وضع کنند که هر کدام مخالف دیگری باشد و جلوی رشد طبیعی کودک را بگیرد.
*درک کودک را از واقعیت انکار کنند و کودک را به شک و دودلی نسبت به ذهن خویش ترغیب کنند.
* حقایقی طبیعی را بصورت غیر واقعی قلمداد کنند و عقلانیت طفل را متزلزل کنند برای مثال زمانی که پدر الکلیک به روی میز شام می افتد صندلی را می اندازد و روی زمین می افتد و مادر به غذا خوردن ادامه می دهد. انگار هیچ اتفاقی رخ نداده است.
* تهدید کودک با تنبي هات بدنی برای نگه داشتن کودک در رعب و وحشت.
*سوءاستفاده جنسی از کودک
* به کودک بیاموزند که بد است بی ارزش است یا گناهکار است.
امروزه میلیون ها زن و مرد که از کودکی خود رها شده اند به دنبال راه حلی برای درمان زخم های خود می گردند. آنها متوجه شده اند که با ناتوانی و کمبود خودباوری وارد دوران بزرگسالی شده اند.
کلماتی که آنها استفاده می کنند برای توضیح مشکلاتشان آزار دهنده است راجع به برخی لحظات سخت که موردی باعث شرمندگی و احساس ناکافی بودن در آنها شده است. یا بی اعتمادی به خودشان و یک فکر بی دلیل از اینکه بی ارزش هستند. آنها کمبود را در وجودشان احساس می کنند.
خودباوری
توصیفی برای خودباوری
ما رواندرمانگران و آموزگاران دنبال شرایطی می گردیم که بتوانیم در کسانی که با آنها کار می کنیم احترام به نفس را افزایش دهیم که واقع روشنایی ای برای انسانیت محسوب می شود. اگر ما واقعا نسبت به کسانی که با آنها کار می کنیم منصف باشیم باید به آنها کمک کنیم که اعتماد به نفس خود را بهبود بخشند و به خود باوریشان بیشتر بپردازند. خودباوری آزمونی است که ما در زندگی با آن مواجه می شویم و از نیازهای اساسی زندگی است.
بطور اختصاصی تر خود باوری عبارت است:
۱) اعتماد به توانایی خود برای اندیشیدن و مواجه شدن با چالش های زندگی
۲) اعتماد به حق خود برای شاد بودن احساس ارزشمند بودن استحقاق بدست آوردن نیازها و خواسته هایمان و استفاده از نتیجه زحماتمان.
“نیاز قدرتمند انسان”
خودباوری یکی از نیاز های قدرتمند انسان می باشد.
یک نیاز اساسی است که کمک زیادی به گذر انسان از مسیر زندگی می کند و برای تکامل طبیعی و سلامت فرد ضروری است این مورد اهمیت زیستی دارد. در کمبود خودباوری مثبت رشد روانی ما مختل می شود.
یک خود باور مثبت به عنوان یک سیستم ایمنی برای هوشیاری پایداری مشروط قدرت و توانایی ای برای اصلاح و تولدی دوباره عمل می کند. زمانی که سطح خودباوری خیلی پایین است، تطابق ما با حوادث زندگی و تصمیم گیری در مقابل آنها مختل می شود. ما عقب نشینی می کنیم پیش از آنکه درک کنیم یک راه سالم تر ممکن است برای ما وجود داشته باشد. ما ممکن است توانایی خیلی بیشتری برای جلو گیری از مواجه شدن با درد داشته باشیم تا اینکه توانایی استفاده کردن از شادی را موارد منفی در قدرت بسیار بیشتری از موارد مثبت دارند.
خودباوری
خود باوری ۲ اصل دارد:
۱) تاثیر گذاری فردی (جذابیت فردی)
۲) ارزش فردی(احترام به خود)
برای رسیدن به یک توانایی کامل روانی به هر دوی این موارد نیاز داریم . جذابیت فردی به این معناست که اطمینان داشته باشیم به قابلیت کارکرد ذهنی خویش، توانمندی خویش برای اندیشیدن، توانمندی خود در زمان قضاوت انتخاب و تصمیم گیر، اعتماد به توانایی خویش برای درک حقیقت در مواجه با علاقه مندی ها و نیازمندی هایمان و اعتماد به نفس مفید و دل گرمی به خود.
احترام به خود به این معناست که: ( اعتماد و اعتقاد داشته باشیم به ارزش خود حق خود برای شاد زیستن مرفه بودن و رسیدن به خواسته ها و نیازها و احساس اینکه لذت حق طبیعی زندگی مان است. )
با توجه به نکات گفته شده اگر فردی قادر نبود در حد نیاز با مشکلات و چالش های زندگی مبارزه کند و اگر اعتماد به نفس کافی و اعتماد به قدرت ذهنی خویش را نداشت می توانیم در او کمبود خودباوری را تشخیص دهیم بدون توجه به این که با مسائل دیگر می تواند کنار بیاید و از آنها عبور کند یا خیر.
اگر کسی در اصل احترام به نفس خود کمبود داشته باشد یا اینکه دچار احساس بی ارزشی یا عدم پذیرش دیگران با کمبود عشق و احترام از طرف دیگران باشد، یا اینکه به عدم پذیرش شادی ترس در مقابل ارائه و ابراز عقاید خویش یا اینکه ترس از ابراز خواسته ها و نیازهایش دچار باشد در این مورد نیز ما می توانیم کمبود خودباوری را تشخیص دهیم، بدون توجه به دیگر نکات مثبتی که این فرد از خودش نشان می دهد. ارکان دوگانه خودباوری “سودمندی فردی” و “احترام به نفس” اركان دوگانه خودباوری سالم هستند آنها اصول اساسی برای یک خودباوری سالم هستند و دلیل آن کارکردشان در یک فرد می باشد.
این دو عنوان معنی دیگر برای خودباوری نیستند اما اصول اساسی برای آن محسوب می شوند معنی سودمندی معنی دیگری برای خودباوری نیستند اما اصول اساسی برای آن محسوب می شوند.
