سوگواری چیست
عزاداری یا سوگواری به مراسمی آیینی گفته میشود که به یادبود فرد در گذشته و به منظور صبر بر مصیبت وارد شده برگزار میشود.
ما به دنبال هر فقدانی عزاداری میکنیم، اما این مسئله بعد از دست دادن یک عزیز بسیار مهمتر است.
ما غالباً برای کسی که مدتها میشناختهایم عزاداری میکنیم.
هر چند مردم به دنبال مرده زایی یا سقط جنین یا از دست دادن نوزادان یا بچههای کوچک نیز به همان شیوه سوگواری می کنند.
در سوگواری برای عزادار دقیقاً چه اتفاقی میافتد؟
دیدن جسد فرد مرده برای برخی میتواند قدم بزرگی در فائق آمدن براین مرحله باشد.
برای بسیاری نیز مراسم خاکسپاری و یادبود به قبول تدریجی واقعیت کمک میکند.
دیدن جسد یا شرکت در مراسم تدفین اگر چه ممکن است سخت و دشوار باشد ولی از طرفی شیوه ای برای وداع با عزیز از دست رفته است.
برخی این مراسم را خیلی دردناک یافته و ممکن است از آن اجتناب کنند.
البته مرگ معمولاً ورای کنترل آدمی بوده و شاید لازم شود فرد سوگوار را نسبت بدین واقعیت یادآوری نمود.
برخی وقتی عزیزشان به دنبال یک بیماری دردناک یا سخت فوت میکند احساس رهایی یا خلاص شدن میکنند که به نوبه خود ممکن است منجر به احساس گناه شود.
این احساس راحتی و خلاصی طبیعی، قابل فهم و شایع است.
این وضعیت بی قراری دو هفته اول پس از مرگ شدیدتر بوده ولی به زودی با اوقاتی از غم، افسردگی، خلوت گزینی و سکوت جایگزین میشود.
این تغییرات ناگهانی در احساسات میتواند باعث سردرگمی دوستان و اقوام شود ولی به هرحال بخشی از روند طبیعی سوگواری است.
اگرچه بی قراری کاهش مییابد، دوران افسردگی بیشتر و طی چهار تا شش هفته بعد به حداکثر خود میرسند.
تشدید سوگ و اندوه هر زمانی ممکن است رخ دهد و معمولاً با دیدن افراد، مکانها یا چیزهایی که خاطرات عزیز از دست رفته را زنده میکنند شعله ور میشوند.
تاثیرات سوگ ناشی از خودکشی روی بازماندگان
کنار آمدن با غم سوگ ناشی از خودکشی افراد، ممکن است مشکل تر از غم فراق ناشی از مرگ طبیعی باشد.
در این شرایط ممکن است که شما دچار احساسات دوگانهای نسبت به فرد خودکشی کرده شوید.
احساسات شما میتواند شامل موارد زیر باشد:
- خشم نسبت به فرد خودکشی کرده
- طرد شدگی
- سردرگمی؛ که چرا فرد خود را کشت
- گناه؛ که چرا متوجه مشگل آنها نشدید و یا چرا جلوی آنها رو نگرفتید.
- نگران؛ که آیا آنها هنگام مرگ زجر کشیدند
- خوشحالی؛ که آنها دیگر زجر نمیکشند
- راحتی؛ که دیگر نیاز به مراقبت از آنها ندارید
- سرافکندگی؛ در مورد خودکشی آنها
- بی میلی؛ که در مورد آنها صحبت کنید
- نگران؛ در مورد پدید آمدن افکار خودکشی در خودتان
- منزوی شدن
تفاوت سوگ طبیعی با بیماری افسردگی
علایم مشترک در سوگ و افسردگی بسیارند.
در هر دو دلتنگی، بی قراری، بی حوصلگی، بی خوابی و بی اشتهایی وجود دارد ولی تفاوت هایی هم مشاهده می شود .
علایم افسردگی بسیار شدیدتر و مزمن تر از علایم سوگ است.
علائم در افسردگی رو به افزایش اند، در حالی که در سوگ تداوم ندارند.
بیماران افسرده احساس گناه و بی ارزشی دارند ولی در سوگ به ندرت ممکن است این علایم دیده شوند.
افسرده ها در روز احساس غمگینی و دلتنگی دارند ولی در سوگ زمانی که به یاد متوفی می افتند علایم افزایش پیدا می کند.
علایم سوگ در۲ ماه اول مرگ نزدیکان بروز می کند ولی افسردگی این طور نیست.
علایم سوگ کم تر از ۲ ماه تداوم و به تدریج برطرف می شوند ولی افسردگی مزمن می شود.
بیماران افسرده کارایی خود را در همه زمینه ها از دست می دهند ولی افراد سوگوار به سرعت به کار و زندگی معمول خود باز می گردند.