مددکاری فردی چیست

مددکاری فردی

مددکاری فردی

 

مدد کاری فردی

مدد کاری فردی

مددکاری فردی چیست

مددکاری فردی یعنی کار کردن با افراد ، در جهت اهدافی که با توجه به ایدئولوژی مددکاری برگزیده شده است .

مددکاران فردی بر اساس جهان بینی خود از انسان مددجویان را در جهت سازگاری، شناخت منابع یاری می دهد.

مددکاری فردی یکی از روش های مددکاری اجتماعی است که از طریق رابطه همه جانبه فرد با فرد می کوشد .

تا ظرفیت استعداد و قابلیت های مددجو را کشف کند.

این قابلیت و استعداد ها را باید به گونه ای پرورش داد و تقویت کرد تا مددجو بتواند با استفاده از امکانات و منابع موجود ، خود به احتیاجات خویش پاسخ دهد

و نه تنها با حل و فصل مسایل و مشکلات خویش با محیط سازگاری بهتری پیدا کند ، بلکه در صورت لزوم و امکان، اوضاع را به نفع خود و اجتماع تغییر دهد تا از زندگی مرفه تری برخوردار شود.

 

هلن هریس پرلمن

مددکاری فردی فرآیندی است که  موسسات رفاه انسانی معینی به کار می رود تا به افراد کمک کند که با مشکلاتشان در زمینه ی کارکرد اجتماعی خود، با کارایی بیشتری مقابله نمایند.

در این تعریف هسته ی اصلی در رویداد مددکاری فردی عبارتست از یک شخص با یک مشکل که به مکانی می آید که در آنجا یک نماینده ی حرفه ای به وسیله ی فرآیند خاصی به وی کمک می کند.

 

فلورانس هالیس

محور اصلی مددکاری فردی ، مفهوم “شخص در موقعیتش ” است  که یک ترکیب سه جزئی از شخص ، موقعیت، و واکنش متقابل بین این دو است .

 

لین تن. بی. سوئیفت

مددکاری فردی عبارت است از هنر کمک کردن به فرد به منظور پیشرفت و توسعه ی استعدادهای نهفته وی و استفاده از آن ها برای حل مسائل و مشکلاتی که وی در محیط اجتماعی خویش با آن ها روبرو است.

 

عامل اصلی مددکاری فردی عبارت است از : مهارت در ایجاد رابطه است . منظور از این مهارت رابطه مددکار با مددجو است

 

نظریه تشویش(stress)

مفهوم تشویش در سال ۱۹۳۵ توسط سلیه بوجود آمد و او تحت تاثیر واکنشی تطبیقی در برابر تغییری که حالت پیدا می کند، قرار گرفت.

اجرای آزمایش های گوناگون بر روی حیوانات به او اثبات کرد که :

ارگانیزم یک موجود زنده در مقابل حمله و هجوم ، تسلیم تغییرات هم و پایدار می شود.

صرف نظر از نوع و تیپ این هجوم و یا حمله ، عامل تشویش می تواند یک ریشه فیزیکی ، شیمیایی یا روانشناختی داشته باشد .

علایم بیماری همیشه و به طور مداوم به سه قسمت تقسیم می شود:

 

  • یک اعلام خطر > که در این مرحله علایم بسیار تشدید می شود.
  • یک مرحله مقاومت> در این فاز یک سیستم دفاعی و یک نوع مصونیت به وجود می آید.
  • اما اگر عوامل تشویش خیلی قوی و یا دارای کمیت زیاد بوده و یا بسیار مداوم باشند، این حالت، شخص را به مراحلی از عدم تطبیق می رساند که فرد می تواند حتی جان خود را از دست بدهد.

 

مدد کاری فردی

نظریه های مرتبط در مورد مددکاری فردی:

 

نظریه سیستم ها

موسس و پایه گذار نظریه سیستم ها ” لود و یک وان برتالانفی” سیستم ها را به عنوان عناصر همگون و مشابه و در کشمکش با یکدیگر می داند.

معتقد است که کوچکترین تغییر در یکی از عناصر ، کل مجموعه را تحت الشعاع قرار می دهد.

هر سیستم ، در شبکه ای که بادیگر سیستم ها در کشمکش است ، قرار دارد.

این شبکه متشکل از مجموعه دگرگونی هایی است که تغییراتی در آن ، باعث تحول در کل سیستم می شود

و این تغییر و تحول ناشی از دگرگونی ها به نوبه خود بر آن ها اثر می گذارد.

 

نظریه ارتباطات

منطق ارتباط ، بستگی به تئوری عمومی سیستم ها دارد که بوسیله آن می توان به اصل و طبیعت درگیری ها و واکنش هایی که میان سیستم ها وجود دارد، پی برد.

پس منظور ما عبارتست از از مجموعه افراد و روابط حاکم میان این افراد و خصوصیاتشان به این شکل که :
  • افراد، عناصر تشکیل دهنده ی یک سیستم هستند.
  • خصیصه ها ، دارایی این افراد هستند.
  • روابط، نگه دارنده کلی سیستم هستند.
  • فرآیند ارتباط دست کم دارای سه عنصر است: فرستنده یا یک منشا، یک پیام و یک گیرنده

 

نظریه نقش ها

بطور کلی مفهوم نقش و مفهوم وضعیت ، جدا از مفهوم سیستم و ارتباطات نیست.

 

وضعیت

وضعیت یک فرد به وسیله یک مکان و موضع خاص بر نقشه مشخص می شده ، سپس این موضع با وضعیت افراد دیگر بر روی نقشه مطابقت داده می شود.

” مفهوم وضعیت ها” الزاما رابطه ای است، روی این نقشه یک فرد توسط مجموعه ای از حقوق و مقیداتی که کشمکش های ائ را با دیگران نشان می دهد، تعریف می گردد.

یک فرد را به عنوان یک عضو مشخص با موقعیتی معین در سیستم ها در نظر گرفت.

موقعیت و مقام خاصی که او در هر کدام از این سیستم ها اشغال می نماید ، وضعیت نامیده می شود.

 

آرلنتن معتقد است : موضعی که توسط یک فرد اشغال می گردد، وضعیت آن فرد در مقابل آن سیستم نامیده می شود.

 

 نقش

کلمه نقش به معنای کلیه نمونه های فرهنگی وابسته به یک وضعیت است که شامل رفتارها، ارزش ها و کارکردهایی می شود

که اجتماع به یک یا چند فرد که وضعیتی را اشغال نموده اند ، محول می کند.

 

در هر فرهنگ وضعیتی که توسط فرد در سیستم اشغال می شود ، وابسته به یکسری انتظارها و اصول است .

پس فرهنگ از سویی، شامل اصول ، ارزش ها و رفتارهای معمول در یک جامعه و از سوی دیگر شامل نقش است

یعنی نمونه های رفتاری معینی که تابع سیستم ارزش ها هستند.

 

روانشناسی “من”

دستاوردهای اریکسون در روانشناسی دارای نظام های گوناگونی است او با جابجا کردن داده ها و اطلاعات روانشناسی در زمینه روانی- اجتماعی به انسان شدن می اندیشد.

از نظر اریکسون ساختار یک موجود زنده همیشه در حال تکامل است .

آنچه که برای اریکسون اهمیت دارد ،خصوصیات تعادل حیاتی است تا خصوصیات آسیب شناسی.

در وهله اول او نیز مانند ” آر. اسپیتز” به روانشناسی و عناصر سازمان دهنده اش تکیه می کند به این معنا که ساختارها در نقاط بخصوصی قرار می گیرند که خط ها و نمودارهای توسعه و تکامل، در آن نقاط به یکدیگر می رسند.

قبل از توسعه و تکامل این عناصر سازمان دهنده جرم یا لایه، از یک محل به محل دیگر پیوند زده می شوند و بدین ترتیب همانند جرم های دیگری که در اطراف هستند شکل و تکامل می یابند.

اما اگر پس از اینکه عناصر سازمان دهنده ، جایگزین شوند بخواهیم این جرم یا لایه را پیوند بزنیم شکل گیری و تکامل این لایه به هیچ عنوان به مانند لایه های دیگر نخواهد بود

 

 

جهت مشاوره ، هماهنگی کلاس و برگزاری سمینار با شماره تلفن 02144023001 در ارتباط باشید.   
قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.