دروغگویی در کودک
دروغگویی کودکان دبستانی و پیش دبستانی یک نشانه است، نشانهای از مشکل بزرگی که در پشت آن است و کودک برای حفظ امنیت خود از این راهبرد استفاده میکند.
کودک ۶ سالهای که مرتباً دروغ میگوید در صورتی که دروغگویی برایش راهبرد موفقی جهت مواجهه با موقعیتهای سخت اجتماعی شود، همچنان دروغگو باقی خواهد ماند. حدود یک سوم کودکان اینگونه هستند. اگر کودکی هنوز در ۷ سالگی دروغ میگوید، به نظر میرسد برایش عادت شده و در دام دروغگویی افتاده است
چرا بچهها دروغ میگویند؟
همرسانی
همه بچهها گهگاهی دروغ میگویند. در واقع یادگیری دروغ گفتن بهشکل هدفمند و مؤثر نشانی از هوش کودک به شمار میآید
به گفته لارنس کوتنر، روانشناس و نویسنده شش کتاب درباره رشد کودکان، ساختار سادهترین دروغها هم نشانگر وجود رشد اجتماعی، مغزی، فکری و احساسی کودک است: «دروغ گفتن کودکان دلایل متفاوتی دارد، اما بیشتر کودکان دروغ میگویند چون از دیدگاه آنها راحتترین راه حل برای مشکلاتشان است».
به کودک سه سالهای فکر کنید که با لباس آغشته به مربا، کنار دیوار آشپزخانهای که سرتاسرش مربا مالیده شده، ایستاده است و یک شیشه مربا هم در دست دارد. اگر از او بپرسید «تو مربا رو به دیوار مالیدی؟» میگوید «نه». کوتنر میگوید: در منطق کودکانه درک اختلاف بین «آدم بد بودن» و «کار بد انجام دادن» بسیار دشوار است. وقتی کودک خود را آدم بدی نمیداند، مبتنی بر استدلال ساده خود، نمیتواند کار بدی انجام داده باشد.
این پژوهشگر معتقد است با بزرگتر شدن بچهها، درک آنها از اثرات عملکرد خود بیشتر میشود، توانمندیشان در همدلی افزایش مییابد و قوه ادراک پیشرفتهتر باعث پیچیدهتر شدن دروغگویی در آنها می شوند.
پس از این مرحله است که بچهها برای افزایش اعتمادبهنفس یا فرار از تنبیه و سرزنش دروغ میگویند.
هراس از تنبیه
خانم تالوار معتقد است نه فقط در فضای مدرسه که سختگیری والدین نیز نتیجه مشابهی خواهد داشت.
او میگوید: آنچه در این پژوهش و آثار و تحقیقات دیگران درباره رفتارهای ضد اجتماعی کودکان میبینم نشان میدهد والدین سختگیر که به احساسات کودک بیاعتنا هستند و خشناند، مانع درونی شدن نگرش و رفتار اخلاقی در کودک میشوند.
البته خانم تالوار تأکید میکند که این نوع سختگیری نباید با روش تربیتی مبتنی بر نظم و مقررات که برای احساسات کودک احترام قائل است، یکسان دانسته شود.
کوتنر میگوید اگر کودک احساس کند با اعتراف به اینکه به موقع به خانه نیامده، تحقیر و تنبیه میشود، منطقی است که دروغ بگوید. در این شرایط دروغگویی یک رفتار انطباقی است.
مواجهه با انواع دروغگویی کودکان
چنانچه بیان شد، کودکان برای رهایی از چالشی که به وجود آوردهاند، اقدام به دروغگویی میکنند. در چنین شرایطی والدین بایستی برخوردی صحیح داشته باشند تا از اینگونه موقعیتها یک فرصت تربیتی بسازند.
موقعیت دروغگویی کودک
کودک بعد از انجام کاری نادرست، آن را به گردن کودک دیگری میاندازد و به دروغ وی را عامل اتفاق ناخوشایند معرفی میکند.
آگاهسازی کودک درباره حالات و احساسات دیگران
کودک را با این موضوع روبرو کنید که در چنین شرایطی که خواهر یا برادر یا کودکی دیگر را به عنوان عامل خرابکاری نشان میدهد و سرزنش میکند، آن کودک چه احساسی پیدا میکند.
به عنوان مثال والدین بایستی در چنین شرایطی بپرسند: «حالا که میگی برادرت خرابکاری کرده، اون چه احساسی پیدا میکنه؟»
آگاهی کودک از حس ناخوشایند خواهر یا برادرش در چنین شرایطی، احساس مسؤولیت را در او بیدار میکند و همانطور که نمیخواهد خودش به عنوان عامل خرابکار شناخته شود، خواهر یا برادرش نیز نمیخواهند به ناحق اینگونه حسی را داشته باشند.
بایستی به کودک کمک کنیم تا متوجه شود احساسات دیگران مهم بوده و ارزش راست گفتن بسیار بیشتر از ناراحت کردن خواهر یا برادر است.
راهکارهایی برای مقابله با دروغگویی
هنگامی که کودک خرابکاری کرده و سپس در مورد علت آن دروغ گفته و به گردن کودک دیگری انداخته است، والدین بایستی برخوردهای مناسبی داشته باشند که به صورت مختصر شرح داده می شود:
- کودک را تنبیه نکنید یا سر او فریاد نکشید چون ترس کودک از واقعیت را بیشتر میکند و برای خلاص شدن متوسل به دروغهای دیگر میشود.
- احساسات و ناراحتی کودک بیگناهی که خرابکاری به گردن او انداخته شده را برایش روشن کنید.
- به جای تمرکز بر اتفاق افتاده و اینکه چه کسی آن را انجام داده، به این موضوع توجه کنید که در حال حاضر چه کاری میتوان انجام داد.
- کودک را راهنمایی کنید تا اقدامات لازم برای رفع اثرات اتفاق مورد نظر را انجام دهد یا به والدین کمک کند.
- در مورد بیان حقیقت و راستگویی به فرزندتان آرامش دهید و با حس محبت و تعامل با وی برخورد کنید.