احساس اقتدار یکی از ضرورت های بخشایش

احساس اقتدار

احساس اقتدار

احساس اقتدار داشتن به این معناست که فرد مقتدر هیچ نیازی به کنترل کردن دیگران ندارد و می تواند خواسته های درونی اش را اجرایی کند، می تواند ببخشد و از رنج ها و زخم هایش عبور کند.

احساس اقتدار یکی از ضرورت های بخشایش می باشد و هم توسط بخشایش به شدت تقویت می شود.

من دکتر بیژن نوذری هستم مشاور شما در وب سایت yaresevom.com

در گفتارهای پیشین من در مورد بخشایش با شما صحبت کردم، سپس موضوع احساس قربانی بودن را برای شما باز کردم و در مورد آسیب هایی سخن گفتم که احساس قربانی بودن می تواند برای ما در پی داشته باشد، سپس دو تمرین mindfulness  را به شما معرفی کردم.

احساس اقتدار

احساس اقتدار

امروز می خواهیم در مورد اقتدار با هم صحبت کنیم.

طبعاً بخشایش حقیقی نیاز به اقتدار دارد اینکه ما کسی را از موضع ضعف رها کنیم معادل با بخشایش نیست در این مورد در گفتارهای پیشین برایتان توضیح داده ام.

اقتدار حالت ذهنی است که در آن ما احساس می کنیم اختیار زندگیمان را به دست گرفته ایم، استوار هستیم، هدف داریم، ساختار داریم و به راحتی با کوچک ترین تلاطمی به هم نمی ریزیم.

درون حالت ذهنی اقتدار، عزت نفس، احساس خود ارزشمندی، انعطاف پذیری، بهره گیری از منابع قدرت درونی و کائناتی، توان قرار گرفتن در جریان محبت به صورت گیرنده یا دهنده، احساس خردمندی، دوست داشتنی بودن و به نوعی خود کفایتی درج است.

حالت ذهنی اقتدار شامل همه ی این احساس ها می شود برای رسیدن به اقتدار حقیقی ما نیاز داریم که ارزش مدار باشیم یعنی زندگی خودمان را بر پایه ی ارزش های حقیقی پایه ریزی کنیم، به ارزش هایمان متعهد باشیم و مسئولیت خودمان را بپذیریم در عین حال بدون آگاهی نمی شود مقتدر بود.

احساس اقتدار

احساس اقتدار

یک تعریف ساده ی نسبتاً قدیمی از اقتدار این است که اقتدار یعنی مسئولیت به علاوه ی آگاهی.

اقتدار نوعی ثبات پویا به ما می دهد یعنی توان تغییر دادن خود با تغییر شرایط بدون اینکه از وضعیت تعادل خارج شویم در حالت ذهنی اقتدار تکلیفمان با خودمان مشخص است نه اینکه این تکلیف را یکبار برای همیشه مشخص کرده باشیم بلکه ما در یک تعیین و تکلیف مداوم و پویا برای خودمان قرار می گیریم.

در مورد اقتدار و شأن اقتدار خیلی می شود سخن گفت اما پرسش اصلی این است چگونه می توانیم به اقتدار دست پیدا کنیم؟

واقعیت این است که در تربیت اکثر ما و اکثر افراد نوع بشر ضرورت اقتدار نادیده گرفته شده است دلیل آن هم عمدتاً این است که پدر ومادرها که تربیت کنندگان اولیه هستند در واقع بیشتر تمایل دارند فرزندانشان را حرف گوش کن بار بیاورند و متاسفانه ما فرزندان خودمان را از طریق مجروح کردنشان و آسیب عاطفی زدن به آنها تربیت می کنیم و فکر می کنیم که این اسلوب تربیتی درست است مثلا به فرزندمان می گوییم که تو به اندازه ی کافی خوب عمل نمی کنی اگر به اندازه ی کافی خوب عمل نکنی دوست داشتنی نیستی و اگر دوست داشتنی نباشی از نظر عاطفی نادیده گرفته می شوی یا طرد می شوی البته ما این جملات را آشکارا و به وضوح به فرزندمان نمی گوییم بلکه پیام هایی را اغلب به فرزندانمان می دهیم که حاوی این محتوا می باشد.

احساس اقتدار

احساس اقتدار

ما می گوییم که با اصطلاح این کار ما میدان های  ذهنی بیماری را ایجاد می کنیم، احساس مدام طرد شدن یک میدان بیماری زا در فرد ایجاد می کند، همین طور وقتی که ما به فرزند خودمان احساس خطا، خجالت یا گناه کاری می دهیم این هم یک میدان بیماری زا در او ایجاد خواهد کرد.

سومین میدان بیماری زای اصلی دادن احساس عهد شکنی به فرزندمان است.

مثل اینکه او را در مقابل عهدهایی قرار می دهیم که آشکار و پنهان هستند و از او می خواهیم که آن عهدها را حفظ کند مثلا به فرزندمان دستورات احساسی می دهیم، به او می گوییم که به خواهر کوچک تر خود حسادت نکن و وقتی که او نمی تواند این دستورات احساسی را رعایت کند به آن احساس عهد شکنی می دهیم انگار به یک پیمانی که با ما بسته است خیانت کرده است.

این ۳ میدان بیماری زا حوزه های عمده ی سلب اختیار از دست دادن اقتدار هستند ما باید خودمان را از این ۳میدان بیماری زا نجات دهیم اما چگونه این کار را انجام می دهیم با پرورش میدان های سالم، میدان های شفا بخش، در مقابل میدان بیناری زای طرد شدن ما میدان تعهد را داریم که شفا بخش است در مقابل میدان بیماری زای خجالت و شرم ما میدان سلامتی بخش و شفا بخش عمل افتخار آمیز یا رفتار افتخار آمیز را داریم و در مقابل میدان بیماری زای خیانت و عهد شکنی میدان شفا بخش وفا داری را داریم.

ما با پرورش این میدان های شفا بخش در درون خود می توانیم از این زخم های اولیه از این زندان های بیماری زای اولیه عبور کنیم و یکی از قوانین اقتدار عبور از این میدان های بیمار زا است.

ما برای ایجاد ساختار اقتدار نیاز داریم به پرورش این میدان های شفا بخش تعهد، رفتار و منش افتخار آمیز و همچنین وفا داری اما باید توجه داشت که هم میدان های بیماری زا و هم میدان های شفا بخش در ناخودآگاهی ما مستقر می شود پس ما باید حتما راهی را پیدا کنیم که به این میدان ها در حوزه ی ناخودآگاهی دست پیدا کنیم و آنجا تضعیف یا تقویتان کنیم .

برای همین گفتار آینده ی ما یک تمرین عملی ذهن آگاهی در این مورد خواهد بود اما تمرین درونی کافی نیست، لازم است اما کافی نیست ما باید این ساختارها را به زندگی روزمره ی خودمان هم منتقل کنیم و در زندگی روزمره هم این میدان های شفا بخش را عملاً تقویت کنیم حتی در معاشرت های خود باید با کسانی معاشرت کنیم که ما در راستای تقویت میدان های شفا بخش همراهی و یاری می کنند.

احساس اقتدار

احساس اقتدار

به یاد داشته باشیم که هر تمرین درونی هم باید بر مبنای اصول و خرد باشد و هم باید در زندگی روزمره به طور سالمی تعقیب و دنبال شود.

ما فقط خواهان تغییر در سطح ذهن نیستیم ما فقط می خواهیم شیوه و سبک زندگی ما سالم شود، شیوه و سبک زندگیمان مقتدرانه شود نه اینکه اقتدار داشته باشیم تا اینکه روی دیگران حاکمیت کنیم به هیچ وجه، بلکه موضوع ما این است که اقتدار داشته باشیم تا بتوانیم سبک زندگی سالم را که تعقل و خردمان به ما می گوید اجرایی کنیم در واقع اقتدار یعنی توان به اجرا در آوردن و توان ایجاد ساختارهایی که پایدار باشند و بتوانیم روی آنها استوار شویم، کسی که اقتدار ندارد خانه روی آب می سازد.

باز تاکید می کنم به هیچ وجه قصد ما موضوع اقتدار حاکمیت پیدا کردن روی دیگران نیست آن اصلا اقتدار نیست بلکه عملیاتی است که یک فرد ضعیف انجام می دهد تا با حاکم کردن خودش روی دیگران به روش های ناشایست و سلب اعتبار و تحقیر و احیاناً رفتار ضد انسانی احساس کاذب قدرت به دست بیاورد در حالی که وقتی شما مقتدر باشید انسان ها با قلبشان با شما همراهی می کنند و با جان و دل به شما گوش می کنند.

احساس اقتدار یکی از ضرورت های بخشایش

احساس اقتدار یکی از ضرورت های بخشایش

جهت مشاوره ، هماهنگی کلاس و برگزاری سمینار با شماره تلفن 02144023001 در ارتباط باشید.   
قبلی «
بعدی »

2 دیدگاه ها

  1. من مقتتدرهستم وروحیه قوی دارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.